top of page

آنشی گائو که بود؟

"توسط  "دوتتسو ذنجی

"آنشی گائو" (An Shigao) اولین و مهمترین مترجم متون و سوتراهای بودایی از سانسکریت به چینی در سال 148 بعد از میلاد است. او تبلیغ کننده "دایانا" (Dhyana)، "دامما"  (Dhamma) (آموزه های بودا در تئوری و عمل) و مفاهیم پایه ای "بودیسم" (Buddhism) در چین بود. او به عنوان یک "بودهیساتوا" (Bodhisattva) شناخته می شود اما متاسفانه نام او بعنوان یک "بودیساتوا" توسط برخی از مورخان فراموش شده است.

"آنشی گائو" یک شاهزاده ایرانی و پارتی (اشکانی) بود که در خراسان (بلخ) بدنیا آمد. خراسان در آن زمان در شمال خاوری ایران بود. در آن زمان یعنی در دوره "هلنیستی"، اشکانیان“Traxiane”  خوانده میشدند. (دوران هلنیستی، دوره تاریخی مدیترانه را بین مرگ اسکندر در 3 قرن قبل از میلاد و ظهور امپراتوری روم در 27 یا 32 قبل از میلاد را پوشش می دهد). در دوره هلنیستی "آنشی گائو" بودیسم را مطالعه کرد و آن را تا حدودی در ایران توسعه داد. او زمانی که جوان بود توسط نمایندگانی که از هند به ایران اومده بودند با بودیسم آشنا شد. دکتر مصطفی وزیری در کتابش تحت عنوان "بودیسم در ایران" چنین می گوید:

"قرن ها قبل از  میلاد و در زمان "آشوک شاه" ، بودیسم در ایران نفوذ کرد. پس از پذیرش بودیسم، پادشاه آشوک بعضی از مبلغان مذهبی خود را به مناطق همسایه از جمله ایران فرستاد. بنابراین ایرانیان از همان ابتدا با مکتب بودیسم آشنایی داشتند. "آنشی گائو" که از طریق تعلیمات "بودا ساکیامونی" به بیداری رسیده بود، اولین بار گسترش بودیسم را در قلمرو خود آغاز کرد، اما دانش و معرفت وی درباره بودیسم فراتر از زیستگاه وی بود. او بدنبال انتشار دستاوردش در کشوری دیگر بود. باید دلایلی برای اینکه چرا ترجیح می داد به چین برسد وجود داشته باشد. به گفته محققان، دو دلیل مهم او را به چین هدایت کرد:

 1)  برای رسیدن به موفقیت خود در مکانی امن و مطمئن

2) برای انتشار این آموزش بشر دوستانه در چین برای کمک به آنها در مورد بیداری بودا،

بنابراین او تصمیم گرفت همه چیز را رها کند تا دانش گسترده خود را درباره بودیسم در چین منتشر کند.

"آنشی گائو" یک شخصیت اسطوره ای نبود، بلکه یک شخصیت تاریخی و راهبی واقعی بود که با تعالیم بودا به بیداری رسیده بود. او بودیسم را به شکل "چآن" (بودیسم چینی که بعدها در ژاپن تحت عنوان "ذن" گسترش پیدا کرد) توسعه داد. شواهد این واقعیت بسیار است. این شواهد شامل معابد و کتیبه های سنگی ( که بسیاری از آنها توسط تهاجم اعراب از بین رفتند)  و همچنین اسنادی است که دال بر وجود "آنشی گائو" و خدمات او به جهان است. او به عنوان شاهزاده ای به دنیا آمد که به نظر می رسید همه چیز دارد. "آنشی گائو"  در محیطی اشرافی بزرگ شد و والدینش از هر دو طرف از نجیب زادگان  بودند. او وارث تاج و تخت بود. علیرغم زندگی ای پر زرق و برق و اشرافی، مانند پرنده ای در قفسی طلایی احساس خرسندی نمی کرد. او با پدرش صحبت کرد، اما پدرش به شدت با پیشنهادش مخالفت کرد. پدرش می خواست که او جانشینش باشد. پس از چندی پدرش فوت کرد و "آنشی گائو" در مراسم تشییع پیکر پدرش شرکت کرد. خیلی زود تاج وتخت را به عموی خود واگذار کرد و تصمیم نهايی را گرفت. "آنشی گائو"  کشور خود را با گروهی از داوطلبان ترک کرد تا او را به سمت کشور چین همراهی کنند. او مشتاقانه خواستار گسترش حقیقت در خارج از کشور خود بود.

تصمیم برای کمک به مردم

نحوه متارکه و رها کردن لذتهای دنیوی و جاذبه های سطحی دنیای فانی در داستان زندگی "آنشی گائو" بسیار شبیه به زندگی "بودا" است.  

  1. هر دو وارث تاج و تخت بودند و هر دوی آنها ولیعهد بودند.

  2. هر دوی آنها به خاطر رها کردن تاج و تخت با مخالفتهای زیادی روبرو بودند.

  3. هر دوی آنها تصمیم نهایی (Nekkhamma Parami) را گرفتند و راهب شدند.

  4. خواسته و شوق درونی آنها برای انتقال حقیقت به مردم و همینطور بیدار کردن آنها و رها کردن آنها از رنجهایشان

 

قبل از آمدن به چین

" آنشی گائو"  قبل از آمدن به چین در مورد "تائوئیسم" و "کنفوسیونیسم" آگاهی داشت. با داشتن آگاهی عمیق از بودیسم و به دو دلیل مهم تصمیم گرفت که بودیسم را به چین برساند:

  1. برای حفظ دستاوردهای خود در محیطی امن و مطمئن

  2. برای انتشار این آموزه های انسان دوستانه جهت ارتقا درک چینی ها از بودیسم

چینی ها کم و بیش در مورد بودیسم  آشنایی داشتند اما دانش آنها غالبا در سطح عملی بود. " آنشی گائو"  عصاره بودیسم را به چینی ها معرفی کرد.

استقبال چینی ها

برخی از خصوصیات سنت چینی عبارت بودند از:

  1.  آنها برای خارجی ها مهمان نواز بودند

  2.   توجه ویژه به مبلغان و نخبگان خارجی (اشراف و نخبگان). علاوه بر آن نکته جالب و قابل توجه این بوده که شاهزادگان خارجی واجد شرایط تخت بودند. آنها حق داشتند که در پادشاهی و دربار نقشی داشته باشند. آنها می توانستند پست ها و موقعيت های بالا را تصاحب کنند. این قانون در آن زمان در سایر کشورها دیده نمیشد. امپراتوری "هان" این قانون را حمایت میکرد و این قانون تا قرن هفتم بعد از میلاد پابرجا بود.

 

بعد از آمدن به چین

" آنشی گائو"  در زمان سلسله "هان" وارد چین شد. نام او به عنوان یک مبلغ مذهبی در "دادگاه سلطنتی چین" ثبت شده است. به او پیشنهاد شد که در هرجایی که مایل است سکونت کند اما او ترجیح داد در معبد "اسب سفید" (معبدی بودایی) بماند و مأموریتش را آغاز کند.

معبد اسب سفید

معبد "اسب سفید" قبل از آمدن " آنشی گائو" به چین و تنها بعنوان سمبلی از بودیسم ساخته شده بود. ساخت این معبد در دوره سلسله "هان"  و با حمایت امپراطور "مینگ" بود اما در آن زمان درک عمیقی از بودیسم وجود نداشت به همین دلیل این معبد به " آنشی گائو"  واگذار شد. چینیها چیزی در مورد تعالیم بودا آنگونه که " آنشی گائو" معرفی کرد و آموزش داد نمیدانستند. " آنشی گائو" ترجیح داد در آن معبد در شهر "لویانگ" چین بماند و سپس آن معبد تبدیل به مکانی مقدس شد.

فعالیتهای او به همراه دو مترجم دیگر

" آنشی گائو" به مدت بیست سال در معبد "اسب سفید" ماند و همزمان به ترجمه متون بودایی و آموزش آنها پرداخت. او اولین مترجم بودایی در چین بود که به ترجمه متون و سوتراهای بودایی پرداخت و سپس آنها را آموزش داد. او یک تیم ترجمه به همراه دو نفر دیگر به نامهای "An Xuren"  (که هموطن "آنشی گائو" بود) و یک بودایی چینی غیر روحانی به نام "Yan Fotiao" تشکیل داد. به این پایه گذاران مدرسه بودایی در چین (که دونفر ایرانی به همراه یک نفر چینی بودند)، " مترجمان بی تقلید" (مترجمانی که از دیگران تقلید نکردند و سرمشق نگرفتند)  میگفتند زیرا که هیچ مترجمی قبل از آنها در چین متون بودایی را ترجمه نکرده بود (براساس شواهد جدید و منابع معتبر). در تاریخ مترجمان بودایی چین، " آنشی گائو"  به عنوان اولین و موثق ترین مترجم متون و سوتراهای بودایی شناخته میشود. البته بعد از او افراد زیادی به ترجمه این آثار پرداختند اما او در بین همه آنها پیشرو بود. هویت "آنشی گائو" (آثار و نقش او) برای سالهای متمادی توسط مورخانی غیرمتعهد از صفحات تاریخ محو شده بود تا اینکه محققانی کنجکاو و مورخانی متعهد حضور او را در تاریخ بودیسم آشکار کردند. تعداد این محققان بسیار است که نام برخی از آنها در پایان این مقاله آمده است. " آنشی گائو" نقش بسزایی در توسعه مذهب و فرهنگ چین داشت، او تفسیر و درک عمیقی از بودیسم چه بصورت تئوری و چه بصورت عملی به چینیها ارائه داد و مقدمات ظهور "چآن" در چین را فراهم کرد. همچنین نوادگان او بعدها به چینیها برای تأسیس "دفتر دولتی تجارت خارجی چین"  به نام "سابائو" (Sabao office) کمک کردند. در واقع مورخان امروزی باور دارند که ایرانیها در ساخت فرهنگ و تجارت خارجی چین حضوری فعال داشتند. بعدها سه طرز فکر "بودیسم"، "تائوئیسم" و "کنفوسیونیسم" باعث شکل گیری "چآن" (بودیسم چینی) در چین شدند. این ترکیب  فوق العاده درواقع ابتدا توسط " آنشی گائو" پایه گذاری شد و میتوان گفت که براستی او بنیان گذار "چآن" در چین است.  

ایرانیان (و البته تمام مردمانی که زمانی جزو سرزمین ایران کهن بودند) به "آنشی گائو" افتخار میکنند و او به عنوان یک رهروی بودایی شخصیتی قابل احترام و ستایش است. "آنشی گائو" به تاریخ، فرهنگ و تمدن باستانی ایرانیان تعلق دارد و به نوعی بیانگر طرز فکر آن دوران است که سالها قبل از حمله اعراب رواج داشته است. این کاملا برخلاف نظر برخی از مفسران ناآگاه مسلمان است که معتقدند آمدن اسلام به ایران باعث شکوفایی فرهنگ ایرانی شد. حقایق و مراجع در ارتباط با "آنشی گائو" این ادعای دروغین را نفی میکند.

"آنشی گائو" و تاریخ بودیسم در ایران

برخی به اشتباه معتقدند که ایرانیان خیلی با بودیسم آشنایی نداشته اند. آنها باور دارند که بودیسم آنطور که در کشورهای دیگر مورد استقبال قرار گرفت، در ایران جایگاهی نداشت و در واقع بودیسم تنها به کشورهای همسایه ایران وارد شد و نه خود ایران که این عقیده از اساس اشتباه است. کسانی که اینطور فکر میکنند هیچ دانشی از تاریخ بودیسم و همینطور تاریخ ایران ندارند. دکتر "مصطفی وزیری" در سال 2012 کتابی تحت عنوان "بودیسم در ایران" به چاپ رساند که در آن بطور مفصل و براساس منابع و مراجع معتبر، حضور بودیسم در ایران را در قرون گذشته و حتی در زمان خود "بودا ساکیامونی" توضیح میدهد.

برخی منابع و مراجع

افرادی که پرده از حقیقت "آنشی گائو" برداشته اند بسیارند اما بنده مایلم تنها تعدادی از آنها را به عنوان منابعی موثق ذکر کنم. چنانچه علاقه مندان به این مبحث بدنبال منابع بیشتری هستند میتوانند به قسمت "کتابشناسی" (Bibliography)  از کتاب " آنشی گائو و فرزندانش: خانواده ای ایرانی در چین" نوشته پروفسور "آنتونینوفورته" مراجعه کنند.

  1. Prof. Antonino Forte ofItaly in his book “An Shigao and His Offspring : An Iranian Family in China” , 1995

  2. Prof. Erik Zorcher of Netherland in his book “ Buddhist Conquest of China” ,1959

  3. Prof. Stefano Zacchetti of Oxford University (Italian) [ A New early ChineseBuddhist commentary], The nature of Anban Shuyi jing (Mindfulness of breathing) which is commented in JIABS ( Journal of International Association Buddhist Studies), 2008-2010, [JIABS] can be found in the Google.

  4. Prof. Paul Pelliot (French), “ Influence of Iranians in Central Asia”

  5. Jan Nattier of the United States, “Mahayana Buddhism”

  6. Tsukamoto Zenryu, “History of Chinese Buddhism”, 1985

  7. Koike Ichiro, “Anshi Kao an early translator of the Buddhist Scriptures” ,1987

  8. The Ven, Tich Nhat Hanh, “Master Tang Hoi”, 1998

  9. Dr. Mostafa vaziri, “Buddhism in Iran”, 2012

bottom of page