"توسط  "دوتتسو ذنجی​

مقدمه

​

از آغاز آفرینش، انسان شاهد بسیاری از اتفاقات و رخدادهای مافوق ادراک بوده است بطوریکه در بعضی مواقع قادر به خواندن افکار دیگران می­شد یا شاهد وقایعی بود که بنا به رؤیت او تحقق می­یافت یا اینکه ناظر بر رؤیاهائی بود که در عالم بیداری به حقیقت می­پیوست. انسان به اعمال ذهن هشیار بود و ارزیابی می­کرد. در سطح فرهنگی نیز به اشعار آنهائیکه شعر می­سرودند، موسیقی دلنواز تصنیف و ارائه می­کردند و سایر کارهای فوق عادی انجام می­دادند توجه و کنجکاوی داشتند و بر عکس کسانی که حتی قادر نبودند از رختخواب خود دل بکنند و زندگی بی انگیزه ای داشتند، تفاوتها را مورد تحلیل و بررسی قرار می دادند و می پرسیدند که این اختلاف از کجا ناشی می شود. در این دوره کنجکاوی و تحقیقاتی ، بشر وجود یک انرژی اختصاصی را که در درون هر شخص شکل گرفته بود درک نمود و پی برد که این نیروی محرک در بعضی اشخاص فعال تر خود را نشان دهد و در برخی دیگر کاملاً خفته و ساکن است. سپس بر حسب تصورات خود این نیروی مرموز را به خدایان، رب النوع ها و سایر قدرت های دیگر. به مرور در فلسفه تانزیک و هندوئیزم این نیرو را پراناشاکتی یا کندالینی نامیدند.

​

کندالینی چیست؟

​

کندالینی یک واژه سانسکریتی است و به معنی چنبره یا حلقه است. انرژی کندالینی یک نیروی چنبره زده مانند مار توصیف شده است. این انرژی توسط علم شناخته نشده ولی در فلسفه بودائی و هندوئیزم از آن صحبت شده است. اگرچه کندالینی را به صورت مار خفته که حدود سه متر و نیم دور زده توصیف کرده اند اما این فقط یک تشبیه است و ماری در چاکرای بدن وجود ندارد. مار سمبلی است برای بیداری هشیاری.

کندالینی گرفته شده از واژه کندال به معنای لغوی گودال یا چال.  مکانی عمیق که در مراسم نیایش ، در رسم و رسوم بر پا کردن آتش به گودالی که در آن آتش درست می کردند می گفتند. هر حفره یا گودال به شکل مقعر را کندال می گفتند. کندا اشاره به حفره ای است در سطح ساکن مغز . حفره ای که به نظر می رسد یک مار در آن چنبره زده یا می تواند به صورت چنبره زده باشد. در نموداری که در آن مغز به وضوح تشریح شده ، شما حفره ای مانند حفره مار چنبرزده مشاهده می کنید. این نام حقیقی برای کندالینی است.

کندالینی انرژی خفته ایست که در مکاتب و مذاهب و حتی در روانشناسی به اسم های گوناگون از آن صحبت شده است. آنچه که در زندگی بسیاری از مردم اتفاق می افتد و زندگی آنها را به ویژه در رابطه با معنویات متحول می کند همان بیداری کندالینی است. آنچه ما آن را تحت عنوان بیداری، ساتوری، روشنگری ، دایانا و غیره می خوانیم در حقیقت انفجار کندالینی است. علوم یوگا، ذن، تانزیک بودیزم و روانشناسی به کشف انرژی بسیار قوی در بدن انسان نائل گشته اند و باور دارند که این انرژی و نیروی مخفی در انسان می تواند توسط هر شخص از قوه به فعل درآید و او ار در زمینه های روانی و تحقیقات علمی موفق نماید.

​

محل کندالینی

​

کندالینی یک غده بسیار کوچکی است که در بن ستون فقرات قرار گرفته است و با تکامل نیروهای طبیعی (ابزار بیداری) می تواند از محل ساکن خود تغییر مکان داده از طریق نادی ها وارد چاکراها شده به بالا صعود کند. مرکز این انرژی در جنس مذکر در ناحیه­ای بین بیضه ها و مخرج است. در جنس مونث این غده تقریباً در دهانه رحم است و به نام مرکز مولاداهارا شناخته می شود. مولاداها را مرکز آگاهی و مرکز غرائز حیوانی است. این غده کوچک قابل لمس است اما ساختار روانی دارد. این غده با اجبار و یا فشار و یا اعمال فیزیکی نمی ترکد بلکه با ابزارهای خاص که از آن صحبت خواهد شد از درون منفجر می گردد. تا زمانی که روی کندالینی کار نشده باشد این انرژی یا نیرو همچنان غیرفعال باقی می ماند . انرژی کندالینی به اشکال گوناگون کاربرد دارد. مثلاً انیشتین آن را در قلمرو ظریف و دقیق علمی به کار برد و موفق شد تئوری نسبیت را کشف کند. نیوتن با روشی متفاوت و در همان راستا توانست از این انرژی بهره گیرد و به تئوری جاذبه زمین دست یابد. ارشمیدس به راز وزن جامدات در سیال پی برد و در حالیکه با خوشحالی و هیجان به طور برهنه از حمال بیرون می دوید فریاد زد، یافتم. و در قلمرو روحی و معنوی هوئی ننگ پیشوای ششم ذن هنگامیکه به طور تصادفی قرائت سوره واجراک چدیکار را از زبان شخصی شنید به بیداری رسید و عطار نیشابوری با حرکتی از یک درویش عارف دکان به غارت داد و بی خانمان شد.

این همان انرژی است که می تواند به اشکال مختلف و با یک هدف ظهور شگفتی ها و خلاقیت ها باشد اما تعبیر آن در مکاتب و مدارس مختلف متفاوت است و نامهای خاص خود را دارند. انرژی کندالینی در چاکراها خفته است و تمایل دارند که چاکراها را از پائین به بالا طی کند تا به قله پایانی یا آگاهی عالی برسد اما قبل از فرآیند این انرژی لازم است اشاره ئی به معنی چاکرا داشته باشیم.